یلدا گلی .... و تــــولد بابایی
ما اومدیم
بالاخره قسمت شد تا من از وروجکام بنویسم . روزهای گذشته خیلی سرم شلوغ بود و دست و دلم به نوشتن و حتی نت گردی نمیرفت . ولی الان که سروش خان از بی خوابی بیهوش شده و یلدا گلی مشغول دیدن باب اسفنجیه, بهترین فرصته که تنبلی رو کنار بذارم و مشغول تایپ کردن بشم. حالا بریم لباس فرم مدرسه یلدا گلی رو یک ماهی میشه گرفتم اینم اولین پرو لباس توسط خواهر و برادر اولین باری که پسرک بدون شیر خوردن خوابید یادم نیست کجا میخواستیم بریم ولی پسرک رفت دوربین رو آورد و اصرار داشت ازشون عکس بگیرم بدون شرح یه عد د پسرک گیر کرده در صندلی ...
نویسنده :
بــــهی
22:31